آن که در مغز و کتاب هست‚ تعلیمات هست, لکن مربی به تربیت انسانی نیست این ضرر دارد برای جامعه‚ چه در جانب ما باشد و چه در جانب شما باشد هیچ فرقی نیست‚ چه علوم اسلامی و فلسفه اعلا باشد و چه علوم طبیعی و امور مربوط به طبیعت باشد. اگر همراه با تعلیم‚ تربیت نباشد‚ همراه با تعلم تربیت نباشد‚ تربیت انسانی نباشد یک حیوانی هست که انباری از معلومات دارد. اکثر این دین هائی که باطل بوده و درست شده است‚ به وسیله اهل علم درست شده است‚ غیر اهل علم دین سازی نکرده اهل علم دین سازی کرده و بسیار از این خیانت هایی که به کشور ما شده است از همین درس خوانده هاست. این درس خوانده ها هستند که کمک کردند به دستگاه و دکترها و نمی دانم کذا و اینها کمک کردند به دستگاه و پنجاه سال مملکت ما را به باد فنا دادند.
اگر دانشگاه ها درست نشود و مدرسه های ما هم درست نشود امید اینکه یک جمهوری اسلامی ما پیدا بکنیم نداریم. اگر این دو قشر تربیت شدند به طوری که اسلام می خواهد‚ تربیت انسانی شدند‚ هم مملکت ما مصون می شود از تصرف شیاطین و روی چرخ خودش گردش می کند بدون وابستگی به خارج و بدون خیانت های داخلی و هم ترقیات حاصل می شود برای شما. مهم در دانشجویی و در دانشیاری و در استادی و در شاگردی و در تربیت‚ در علم این است که یک تربیت صحیح همراه علم باشد‚ عالم تربیت شده به تربیت انسانی‚ که همان تربیت اسلامی است. کوشش کنید که هر قدمی که برای علم بر می دارید‚ برای عمل ظاهری و برای اعمال باطنی‚ ایجاد تقوا در خودتان‚ ایجاداستقامت‚ امانت در خودتان بکنید که وقتی از دانشگاه انشای الله بیرون می آیید یک انسانی باشید که هم معلومات داشته باشید و هم امانتدار باشید. برای معلوماتتان‚ هم امانتدار باشید و هم تزکیه نفس کرده باشید‚ نفس خودتان را مهار کرده باشید. نفس انسان سرکش است و سرکشی آن انسان رابه زمین می زند. همانطوری که انسان اگر سوار یک اسب سرکش باشد و مهار نداشته باشد این اسب سرکش انسان را به هلاکت می رساند‚ نفس انسان بدتر از هر سرکشی است. سرکشی نفس‚ انسان را به هلاکت می رساند. هر قدمی که برای تعلیم و تعلم بر می دارید همراه آن قدم‚ قدم باشد برای مهار کردن نفستان که از این سرکشی که دارد و آزادی که برای خودش فرض می کند که هیچ مهاری در کار نباشد خودتان مهار کنید نفس خودتان را. اگر یک همچو تعلیم و تربیتی در یک کشوری باشد این کشور می تواند مستقل باشد‚ می تواند آزاد باشد‚ اقتصادش را می تواند تامین کند‚ می تواند فرهنگش را درست کند و می تواند همه چیزش را اصلاح کند یک همچو کشوری دیگر حکومتش نمی تواند معوج بشود‚ ارتشش نمی تواند زورگو باشد‚ ژاندارمری اش نمی تواند تعدی بکند‚ شهربانی اش نمی تواند خلاف بکند. عمده این است که از دانشگاه ها‚ چه دانشگاه های علوم جدید باشد و چه دانشگاه های علوم قدیمه باشد‚ که مقدرات یک مملکت دست این دو قشر است‚ از اینها انسان بیرون بیاید‚ نه چهارپایی و بر دوشش کتابی چند‚ اینطور نباشد که تعلم باشد‚ دنبال دقایق علوم‚ شما در طرف علوم طبیعی و این طایفه هم در طرف علوم فقهی و الهی‚ دقایق علوم را بررسی کنید لکن از آن جهالاتی که در نفس است.
صحیفه نور ج 8 صفحه 51تاریخ: 58/4/16