مالک اشتر

بصیرتی عمّارگونه ، استقامتی مالک‌اشتروار

مالک اشتر

بصیرتی عمّارگونه ، استقامتی مالک‌اشتروار

مالک اشتر

سنگری جهت نشر آنچه در تبیین حقیقت نیاز است... بی هراس از هجمه های خود عمار پندارها...
به همت جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی مالک اشتر

بایستى گره‌‌‌‌گشائى کرد؛ بایستى حقیقت را باز کرد، بایستى گره‌‌‌‌‌‌‌هاى ذهنى را باز کرد. و این تبیین لازم دارد، یعنى همان کار انبیاء (88/6/14)
شما افسران جوان جنگ نرم هستید و عرصه‌ی جنگ نرم، بصیرتی عمّارگونه و استقامتی مالک‌اشتروار میطلبد.(92/11/23)/امام خامنه ای(حفظه الله)

هنوز براى بسیارى از ملتهاى اسلامى مرز بین «اسلام امریکایى» و «اسلام ناب محمدى» و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدس نماهاى متحجر و سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بى‏درد، کاملًا مشخص نشده است. و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین دو فکر متضاد و رودررو وجود داشته باشد از واجبات سیاسى بسیار مهمى است(امام راحل: صحیفه نور/ج‏21/ص120)

آیا مذهبى که طالب اجراى عدالت در جهان و خواهان آزادى انسان از قیود مادى و معنوى است مخدر جامعه است؟ آرى، مذهبى که وسیله شود تا سرمایه‏هاى مادى و معنوى کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى، در اختیار ابرقدرتها و قدرتها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از سیاست جدا است مخدر جامعه است. ولى این دیگر مذهب‏ واقعى نیست؛ بلکه مذهبى است که مردم ما آن را «مذهب امریکایى» مى‏نامند.(امام راحل: پیام به گورباچف صحیفه نور/ج‏21/ص225)

«انحراف شناسی افراطی»

جمعه, ۸ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۲۸ ب.ظ

وبلاگ آرمان خواهی به تحلیل جریان فکری موسوم به پایداری پرداخته و نوشت:

بنظر می رسد که گرچه رفتار فردی آیت الله مصباح بشدت متفاوت از برخی اعضای این جریان می باشد ولی وجود نوعی رویکرد خاص فکری در مواجهه با مسائل اجتماعی سیاسی در ایشان، باعث بروز آنگونه رفتارهای تند در اطرافیان ایشان شده است و آن عبارت است از «تحلیل مسائل اجتماعی از منظر صرفاً اعتقادی» و نیز «کمبود تجربه مدیریتی».

آنچه در این مجال بدان پرداخته خواهد شد، بررسی علل افراط گرایی برخی اعضای جریان سیاسی موسوم به جبهه پایداری است که منتسب به موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و حضرت آیت الله مصباح یزدی دام عزه می باشد. نگارنده که در مدت این چند سال «بداخلاقی» های متعددی را از چهره های سرشناس این جریان مشاهده نموده درصدد ریشه یابی این رفتار است. از اشاره به این موارد که از شماره خارج اند صرفاً بدلیل اختصار خودداری شده است.

حقیر بر این باورم که این جریان در عین داشتن این ادعا که پشت سر رهبری حرکت می کند روش و رویه ای جز رویه ایشان را در پیش گرفته و متاسفانه توانسته بر بخشی از بدنه مذهبی جامعه نیز موثر افتد و نوعی رادیکالیزم سیاسی و بداخلاقی را در میان ایشان بازتولید کند چنانچه در ماجرای حمله به رئیس مجلس در حرم حضرت معصومه س و نوع تحلیلی که از احمدی نژاد و مشایی ارائه می دادند و نیز تحلیل هایی که درباره دکتر شریعتی ارائه می دهند قابل رصد است!

بنظر می رسد که گرچه رفتار فردی آیت الله مصباح بشدت متفاوت از برخی اعضای این جریان می باشد ولی وجود نوعی رویکرد خاص فکری در مواجهه با مسائل اجتماعی سیاسی در ایشان، باعث بروز آنگونه رفتارهای تند در اطرافیان ایشان شده است و آن عبارت است از «تحلیل مسائل اجتماعی از منظر صرفاً اعتقادی» و نیز «کمبود تجربه مدیریتی».

مسائل اجتماعی و سیاسی چنانچه صاحبان تجربه مدیریتی می دانند از پیچیدگی و موانع خاص خود برخوردار است و کسی که تجربه عرصه مدیریت اجرایی و عملی را دارد بخوبی از این زوایا مطلع است. حال، در مقام نقد اگر کسی این تجربه را نداشته باشد، ممکن است بی مهابا به افراط دچار گردد.

مهمتر از این مشخصه برخورد اعتقادی با این پدیده هاست. افرادی که صرفاً از منظر اعتقادی به بررسی همه پدیده های اجتماعی می پردازند و جنبه های اخلاقی و فقهی را به کناری می نهند، اولاً دچار نوعی «انحراف شناسی افراطی» شده و ثانیاً دچار «افراط در نقد» می گردند چرا که آن چیزی که عقلانیت و انصاف را به میدان می آورد لحاظ جنبه اخلاقی و فقهی است.

مشابه این مساله را ما در رویکرد نسبت به سایر مذاهب و ادیان نیز شاهدیم. برخی وقتی پای اعتقادات در میان است بنحوی بر «حقانیت خویش» تکیه کرده و به «نفی دیگری» می پردازند که مدلول آن طرد عملی آنان و تحقیر و توهین نیز خواهد بود حال انکه در فقه ما جایگاه برخورد با صاحبان سایر مذاهب و ادیان واضح است و می دانیم که این نوع رفتارها جواز ندارند.

رهبر انقلاب در حالی چندی پیش در حاشیه بر کتاب رسول جعفریان، از باور شریعتی به روحانیت دفاع کرده و نامه استاد مطهری به امام را نیز تندروی خواندند که جریان فکری موسسه امام در قم، شریعتی را یکی از منحرف ترین جریانات فکری دانسته و تا مرز تکفیر او پیش می رود! متاسفانه این رویکرد که محدود به شریعتی نیز نمانده در این سالها از طریق طرح ولایت دانشجویی منتشر شده است.

در قبال دولت قبل و مشایی نیز اینان گرچه در ابتدا از حامیان آنها بودند ولی پس از مدتی خلاف توصیه رهبری، چنان پای بر گاز نهاده و با استناد به برخی «اماره های مبهم» آنها را مهمترین خطر برای اسلام از صدر اسلام تا کنون خواندند!!

بنظر می رسد راه چاره را باید لحاظ رویکرد اخلاقی و چهارچوبهای فقهی دانست. آنگاه است که زبان انسان برای نقد یک پدیده فکری یا اجتماعی به تندی نمی چرخد و به سرعت به وادی تکفیر و تقبیح نمی افتد. فلیتامل المتاملون!

طبعاً بیان این نکات از این منظر مهم است که بین جریاناتی که مدعی پیروی از رهبری هستند با حقیقت تفکیک حاصل شود والا جایگاه علمی رفیع استاد مصباح و اقدامات موسسه ایشان یا حتی برخی مواضع سیاسی مثبت آنها هرگز قابل انکار نبوده و نیستند.

* در پایان به جمله چند روز قبل رهبری اشاره می کنم: « البتّه من در مورد تذکّرات، معتقدم باید با منطق محکم و با بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند. با تهمت‌زنی و جنجال‌آفرینی، بنده موافق نیستم؛ با تکفیر کردن و متهم کردن این و آن، بنده موافق نیستم.»

 

http://armankhahi.blogfa.com/

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۰۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی